۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

نمازجمعه هاشمی رفسنجانی


امروز بعد از 30 سال تصمیم گرفتم برم نماز جمعه و ببینم آقای هاشمی چی میخواد توی خطبه هاش بگه...
حدود 12 ظهر رسیدم میدون انقلاب، دیدم پر از پلیس ضد شورش و نیروی انتظامیه، خلاصه وایستادیم یه گوشه توی سایه خیابون انقلاب و داشتیم سخنرانی رو گوش میکردیم که از توی خیابون 16 آذر صدای شلیک 3تا تیر رو شنیدم و بعدش فریاد الله اکبر مردم. یهو دیدم تعداد زیادی پلیس ضد شورش به مردم توی خیابون انقلاب حمله کردن و با ضربات باتوم و سیم و شیلنگ مردم رو متفرق کردن، من به سمت میدون انقلاب رفتم و پس از چند دقیقه دوباره به سمت ایستگاه اتوبوس BRT میدون انقلاب اومدم و از اونجا داشتم صحبتهای آقای هاشمی رو گوش میکردم بعد از چند دقیقه ای که اونجا وایستاده بودم دیدم یه دونه از این ون های نیروی انتظامی توی خط ویژه اتوبوس دنبال دو تا مرد کردن و اون دو تا مرد داشتن به سرعت به سمت ما میومدن که 5-4 تا از این لباس شخصیا از روی نرده ها پریدن توی خط ویژه و از توی لباسشون باتوم درآوردن و دارن این دو نفر رو میزنن، من دیدم که یکی از اون دو نفر بیهوش کنار نرده ها افتاده، حالا معلوم نیست مرد یا زنده مونده، که دوباره پلیس ضد شورش به سمت ما حمله ور شدن، البته خیلیا از این قضیه فیلم گرفتن که پس فردا نیان انکارش کنن.
بعد از این قضیه من به سمت خیابون جمالزاده راه افتادم، زمانی که داشتم توی پیاده رو میرفتم دیدم دوباره این موتور سوارهای شورشی مردم توی پیاده رو رو میزنن، من وایستادم کنار یکی از افسرهای نیروی انتظامی که اینا رد شن، یه موتو سوار جلوم وایستاد و گفت واسه چی اینجا وایستادی؟ من گفتم: منتظرم تا شماها برید من رد شم که یهو با مشت زد توی صورتم و من روی زمین ولو شدم و اون رفت، اون افسر نیروی انتظامی منو بلند کرد و گفت بدو برو تا اینا دوباره برنگشتن، منم با سر گیجه ای که داشتم رفتم وسط میدون انقلاب دیدم دستام پر خونه، دیدم یه آمبولانس اونجا پارک کرده، اون بنده خدا مامور اورژانس منو برد توی آمبولانس، گفتم چی شده، گفت چیزی نیست یه جراحت کوچیکه و صورتمو پانسمان کرد و من دوباره به سمت خیابون جمالزاده راه افتادم.
خیابون جمالزاده خیلی شلوغ بود و به شدت گاز اشک آور زده بودن.
منم به علت دردی که توی صورتم بود و هر لحظه داره بیشتر میشه حدود ساعت 4 به سمت خونه راه افتادم، اومدم پانسمان رو باز کردم دیدم وسط ابروهام یه شکاف کوچیک برداشته...

یه چندتا نکته از نماز جمعه امروز:
1- هاشمی به وضوح از مردم طرفداری کرد و مطمناً دوباره جایگاهش رو توی مردم پیدا میکنه.
2- اختلاف شدیدی که بین عالیرتبه ترین مقامات کشور هست داره واسه مردم نمایان میشه، کی به اینا دستور داده وسط سخنرانی هاشمی، توی خیابون 16 آذر، بیخ گوش هاشمی تیراندازی کنن و به سمت نمازگزارا گاز اشک آور پرتاب کنن...؟!
3- اینا تا کی میخوان بگن که این مردم اغتشاشگر و منافقن، من منتظر ماه محرم هستم، توی اون 10 روز عزای این حکومته، آیا اونا توی محرم الحرام هم جرات میکنن مردم رو بزنن و بکشن...؟!

هیچ نظری موجود نیست: